شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مربع ترکیب
شهـرِ مـدیـنه بـهـترازبـاغِ جـنـان شدزیباتر اززیـبـایی رنـگـین کـمـان شد نـوری تـلاءلـو کـردازبـیـتِ امـامـتکه از شعاعش غرقِ نور هفت آسمان شد
هـفـتم وصّیِ مـصـطـفی لبخـنـدمیزد بر رویِ دستش یاسِ زهرایی عیان شد
بوسـید و در زیرِ لـبانش فـاطـمه گفتبا ذکرِمادردخترش صاحب نشان شد آمـد کسی که بـهـتـرین آئـیـنهداراست بر قلبِ آلِ مصطفی تاب وقرار است آمد کسیکه درشباهت عینِ زهراستدر صحبت واوجِ بلاغت عینِ زهراست روشن شد از دیدارِ او چشمانِ هـستیقطعاً که در حُجب ونجابت عینِ زهراست درگفتههایش موج میزد شـورِایـمان در راستی و درصداقت عینِ زهراست پـشـتِ امـامـش بـود تاهـنـگـامِرحلتپس میتوان گفتن ولایتعینِ زهراست مظلومه ومعـصومه و منصورۀ شهرآوردهاند که در رشادت عینِ زهراست حــسِّ تـــنّـــعـــم آمــده الــلــه اکــبــر زهــــرایِ دوّم آمـــده الــلــه اکـــبـــر آمـد نـگـاری که شـود بـابُالـکـریـمهتاب و قـراری که شـود بابُ الکـریمه پیـچـیـده در شـهـرِمـدیـنـه بویِ جـنّتآمـد بـهـاریکه شـود بـابُالـکـریـمـه ازجُود واحسانش همه مبهوت هستنددار و نـداری که شـود بـابُالکـریـمه هـرگـز نـمـیرانـد گـدایی را ز درگـه به به به یـاری که شود بابُ الکـریـمه الطافِ بـسـیـاریرسـیـده ازجـوارش آخـر شـفـاعـت میکـنـد با اعـتـبارش